شور آغاز نمونده شوق پرواز نمونده همه با هم دیگه دشمن یکی دمساز نمونده یکی دمساز نمونده رنگ خورشید پریده اشک مهتاب چکیده روزگار فلکی رو کسی اینجور ندیده کسی اینجور ندیده
روزا تب دارن و شب تاب نداره نداره چشمامون غرق غمه خواب نداره نداره جنگل سبز محبت چرا خشکیده و زرده؟ نکنه بارون رحمت دیگه هیچ وقت نباره پشت سر پلا شکسته روبرو درهای بسته طاقت و صبر نمونده به تن خسته خسته به تن خسته خسته
ای فریبنده سرابم که به زنجیر کشیدی هستی ام را تو به یک بار ولی دیر کشیدی سایه گستر شدی و سایه به رویم نفکندی روی نامم قلم سرخ به تقصیر کشیدی ای فریبنده سرابم که به زنجیر کشیدی هستی ام را تو به یک بار ولی دیر کشیدی سایه گستر شدی و سایه به رویم نفکندی روی نامم قلم سرخ به تقصیر کشیدی
شور آغاز نمونده شوق پرواز نمونده همه با هم دیگه دشمن یکی دمساز نمونده یکی دمساز نمونده رنگ خورشید پریده اشک مهتاب چکیده روزگار فلکی رو کسی اینجور ندیده کسی اینجور ندیده