آواره این دل، بیچاره این دل، صد پاره این دل تنهای تنها، صحرا به صحرا، آواره این دل _____________________________ پاک چو آورده ایم پاک بر پاک به مهمانی افلاک بر
آتش پیچیده در هستی ام سوختن است این، نه شب مستی ام
بهر چه در خویشتن آشفته ام بی خبر از خویش چرا خفته ام
خواب ز شبگردی عاشق جداست عاشقی و خواب چه نا آشناست