IranSong > Ghamarolmolook Vaziri > asheghi Mehnateh Besyar Keshid




Lyrics of asheghi Mehnateh Besyar Keshid Ghamarolmolook Vaziri

عاشقی محنت بسیار كشید
تا لب دجله به معشوقه رسید
نشده از گل رویش سیراب
كه فلك دسته گلی داد به آب
نازنین چشم به شط دوخته بود
فارغ از عاشق دلسوخته بود
دید در روی شط آید به شتاب
نوگلی چون گل رویش شاداب
گفت به به چه گل زیباییست
لایق دست چو من رعنائیست
حیف ازین گل كه برد آب او را
كند از منظره نایاب او را
زین سخن عاشق معشوقه پرست
جست در آب چو ماهی از شست
خواست كازاد كند از بندش
نام گل برد و در آب افكندش
گفت رو تا كه ز هجرم برهی
نام بی مهری بر من ننهی
مورد نیكی خاصت كردم
از غم خویش خلاصت كردم
باری آن عاشق بیچاره چو بط
دل به دریا زد و افتاد به شط
دید آبی ست فراوان و درست
به نشاط آمد و دست از جان شست
دست و پایی زد و گل را بربود
سوی دلدارش پرتاب نمود
گفت كای آفت جان سنبل تو
ما كه رفتیم ، بگیر این گل تو
جز برای دل من بوش مكن
عاشق خویش فراموش مكن
بكنش زیب سر ای دلبر من
یاد آبی كه گذشت از سر من



Download asheghi Mehnateh Besyar Keshid By Ghamarolmolook Vaziri