Lyrics of Aftab Mastan Homay Band
ای که چون رخ مینمایی آفتاب آید برون
آن قدر مستی چنان مستی که از چشمت شراب آید برون
... زلفکانت خود حجابی بر نگاهت میکشد
وای از آن روزی که زلفت از حجاب آید برون
آنکه میگوید دوام عالم از بیبندوباری شد خراب
گیسوانت را رها کن خود خراب آید برون
آن که میگوید صبوری کن بهشت از آنِ ماست
هرکجا رخ مینمایی با شتاب آید برون
زاهد از اندوهِ رسوایی به رخ دارد نقاب
ورنه پیشِ دیگران خود بینقاب آید برون
گوییا در خوابِ غفلت ماندهاند اصحاب کهف
پس تو رخ بنما که این عالم ز خواب آید برون