Hejrani Ahmad Shamloo





هجرانی

    متن آهنگ هجرانی از احمد شاملو

    هجرانی

    چه هنگام می زیسته ام؟
    کدام مجموعه ی پیوسته ی روزها و شبان را
    من؟
    اگر این آفتاب
    هم آن مشعل کال است
    بی شبنم و بی شفق
    که نخستین سحرگاه جهان را آزموده است.

    چه هنگام می زیسته ام؟
    کدام بالیدن و کاستن را
    من
    که آسمان خودم
    چتر سرم نیست؟

    آسمانی از فیروزه ی نیشابور
    با رگه های سبز شاخ ساران،
    هم چون فریاد واژگون جنگلی
    در دریاچه یی،
    آزاد و رها
    هم چون آینه یی
    که تکثیرت می کند.

    بگذار
    آفتاب من
    پیرهن ام باشد
    و آسمان من
    آن کهنه کرباس بی رنگ.

    بگذار
    بر زمین خود بایستم
    بر خاکی از براده ی الماس و رعشه ی درد.

    بگذار سرزمین ام را
    زیر پای خود احساس کنم
    و صدای رویش خود را بشنوم:
    رپ رپه ی طبل های خون را
    در چیتگر
    و نعره ی ببرهای عاشق را
    در دیلمان.

    وگرنه چه هنگام می زیسته ام؟
    کدام مجموعه ی پیوسته ی روزها و شبان را من؟

    ترانه سرا : احمد شاملو
  • Composer : Morteza Hananeh
  • Poet : Shamloo



Download Hejrani Ahmad Shamloo