Khak Amir Aram





خاک

    متن آهنگ خاک از امیر آرام

    به یاد دیاری که
    در تمامی لحظه ها
    یکا یک یافته ها یمان
    نام پاکش را فریاد میزنند
    و به یاد هم دیارا نی که
    هر جا که باشند
    یادشان در دل ماست



    برخیز شتربانا بربند کجاوه
    کز شرق عیان گشت همی رایت کاوه
    از شاخه شجر برخواست آوای چکاوه
    مسطور سفر٬ حسرت من گشت حلاوه

    بگذر بشتاب اندر از رود سماوه
    در دیدهء من بنگر دریاچه ساوه

    ماییم که از خاک بر افلاک رساندیم
    خاک عرب از شرق به اقصی گذراندیم
    دریای شمالی را بر شرق نشاندیم
    وز بحر جنوبی به فلک گرد فشاندیم

    در چین و خُتن ولوله از هیبت ما بود
    در مصر و عدن غلغله از شوکت ما بود
    در اندلس و روم عیان قدرت ما بود
    غرناطه و اشبیلیه در طاعت ما بود

    برخیز شتربانا بربند کجاوه
    کز شرق عیان گشت همی رایت کاوه




    امروز گرفتار غم و محنت و رنجیم
    در داو فره باخته اندر شش و پنجیم
    با ناله و افسوس در این دیر سپنجیم
    چون زلف عروسان همه در چین و شکنجیم
    هم سوخته کاشانه و هم باخته گنجیم
    ماییم که در سوگ و طرب قافیه سنجیم
    جغدیم به ویرانه، هزاریم به گلزار

    افسوس که این مزرعه را آب گرفته
    دهقانِ مصیبت زده را خواب گرفته
    خونِ دلِ ما رنگِ میِ ناب گرفته

    وز سوزش تب پیکرمان تاب گرفته
    رخسارِ هنر، گونهء مهتاب گرفته
    چشمانِ خرد پرده زِ خوناب گرفته
    ثروت شده بی مایه و صحت شده بیمار

    ابری شده بالا و گرفته است فضا را
    وز دود و شرر تیره نموده است هوا را
    آتش زده سکان زمین را و سما را
    سوزانده به چرخ اختر و در خاک گیاه را

    ای واسطهء رحمت٬ حق بهر خدا را
    زین خاک بگردان ره طوفان بلا را
    بشکاف ز هم سینهء این ابر شرر بار

    برخیز شتر بانا بربند کجاوه
    کز شرق عیان گشت همی رایت کاوه
    وز شاخ شجر برخواست آوای چکاوه
    وز طول سفر حسرت من گشت علاوه



Download Khak Amir Aram