Bazgashteh Faezeh





بازگشته

    متن آهنگ بازگشته از فائزه

    امید جانم زسفر باز آمد
    شکر دهانم زسفر باز آمد
    امید جانم زسفر باز آمد
    شکر دهانم زسفر باز آمد
    عزیز آنکه بی خبر
    به ناگهان رود سفر
    چو ندارد دیگر دلبندی
    به لبش ننشیند لبخندی

    چو غنچه سپیده دم
    شکفته شد لبم زهم
    که شنیدم یارم باز آمد
    زسفر غم خوارم باز آمد

    همچنان که عاقبت پس از همه شب بدمد سحر
    ناگهان نگار من چنان مه نو آمد از سفر
    همچنان که عاقبت پس از همه شب بدمد سحر
    ناگهان نگار من چنان مه نو آمد از سفر
    من هم پس از آن دوری
    بعد از غم مهجوری
    یک شاخه گل بردم به برش
    یک شاخه گل بردم به برش

    دیدم که نگار من
    سرخوش ز کنار من
    بگذشت و به بر یار دگرش
    بگذشت و به بر یار دگرش

    وای از آن گلی که دست من بود
    خموش و یک جهان سخن بود
    خموش و یک جهان سخن بود

    گل که شهره شد به بی وفایی
    زدیدن چنین جدایی
    زغصه پاره پیرهن بود



Download Bazgashteh Faezeh