Shereh Kocheh Shahla Sarshar





شعر کوچه

    متن آهنگ شعر کوچه از شهلا سرشار

    بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
    همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
    شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
    شدم آن عاشق دیوانه که بودم
    در نهانخانه‏ی جانم گل یاد تو درخشید
    باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید
    یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
    پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
    ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
    تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
    من همه محو تماشای نگاهت
    آسمان صاف و شب آرام
    بخت خندان و زمان رام
    خوشهء ماه فروریخته در آب
    شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
    شب و صحرا وگل و سنگ
    همه دل داده به آواز شباهنگ

    یادم آید تو به من گفتی
    از این عشق حذر کن
    لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن
    آب آیینهء عشق گذران است
    تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
    باش فردا که دلت با دگران است
    تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن
    با تو گفتم حذر از عشق ندانم
    سفر از پیش از تو هرگز نتوانم
    روز اوّل که دل من به تمنّای تو پر زد
    چون کبوتر لب بام تو نشستم
    تو به من سنگ زدی من نه رمیدم نه گسستم
    باز گفتم که تو صیّادی و من آهوی دشتم
    تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
    حذر از عشق ندانم
    سفر از پیش تو هرگز نتوانم
    اشکی از شاخه فروریخت
    مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت
    اشک در چشم تو لرزید
    ماه بر عشق تو خندید
    یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
    پای در دامن اندوه کشیدم
    نه گسستم نه رمیدم
    رفت در ظلمت غم آن شب و شب‌های دگر هم
    نگرفتی دگر از آن عاشق آزرده خبر هم
    نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم
    بی تو امّا به چه حالی من از آن کوچه گذشتم



Download Shereh Kocheh Shahla Sarshar