Panjareha Mohammad Esfahani





پنجره ها

    متن آهنگ پنجره ها از محمد اصفهانی

    پشت دریا شهری است که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است
    بامها جای کبوترهایی است که به فواره هوش بشری می نگرند
    دست هر کودک ده ساله شهر ، شاخه معرفتی است
    مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند که به یک شعله ،
    به یک خواب لطیف
    خاک موسیقی احساس ترا می شنود
    و صدای پر مرغان اساطیر می آید در باد
    پشت دریا شهریست
    که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحر خیزان است
    پشت دریا شهری است ، قایقی باید ساخت
    قایقی خواهم ساخت ، خواهم انداخت به آب
    قایق از تور تهی ، و دل از آرزوی مروارید
    همچنان خواهم راند ، همچنان خواهم خواند ،
    دور باید شد از این خاک غریب
    شب سرودش را خواند ، نوبت پنجره هاست
    همچنان خواهم راند ، همچنان خواهم خواند



Download Panjareha Mohammad Esfahani