Sar Gozasht By Jahan Jahan





سرگذشت

    متن آهنگ سرگذشت از جهان

    تو سرگذشت من نبود
    جز غم و دلشکستگی
    عمری گذشته از تنم
    هنوز نرفته خستگی
    از دست روز و زورگار
    خسته و دلگیر شدم
    تا چشم بهم گذاشتم ، دیدم عجب پیر شدم
    تو گیر و دار عاشقی ، وقتی که سر خورده شدم
    منم با برگای خزون ، ریختم و پژمرده شدم
    خوشبختی با پرنده ها ، پر زد و رفت به آسمون
    اونقده دور شد که ازون نه نامی موندو نه نشون
    تو سرگذشت من نبود
    جز غم و دلشکستگی
    عمری گذشته از تنم
    هنوز نرفته خستگی
    دو چشم بازو روزگار
    از این دیار به اون دیار
    به هر کجا که پام می رفت
    از اونجا رفته بود بهار
    از بازیهای زندگی ، غبار غم بروم نشست
    هر وقت دیدم امیدی نیست
    دلم گرفت ، قلبم شکست
    تو لحظه های انتظار ، دلهره بیداد می کرد
    گوش فلک نمی شنید ، دل هر چه فریاد می کرد
    تو سرگذشت من نبود
    جز غم و دلشکستگی
    عمری گذشته از تنم
    هنوز نرفته خستگی
    از دست روز و زورگار
    خسته و دلگیر شدم
    تا چشم بهم گذاشتم ، دیدم عجب پیر شدم
    دیدم عجب پیر شدم
    دیدم عجب پیر شدم



Download Sar Gozasht By Jahan Jahan