Zohreh Dariush





زهره

    متن آهنگ زهره از داریوش

    رختخواب مرا مستانه بنداز
    توپیچ پیچ ره میخانه بنداز
    عزیزم سوزنه دست تو بودوم
    میون پنجه و شصت تو بودوم
    نازنینم مه جبینم
    بخوابم بلکه در خوابم ببینم
    یاد از آن روزی که بودی زهره یار من
    دور از چشم رقیبان در کنار من
    حالی و خالیست جایت ای نگار من
    در شام تار من آخر کجایی زهره
    یاد داری زهره آن روزی که در صحرا
    دست اندر دست هم گردش کنان تنها
    راه می رفتیم و در بین شقایقها
    بود عالم ما را لطف و صفایی زهره
    چون یقین کردی که در عشقت گرفتارم
    سخت گشتی از من و کردی چنین خوارم
    خود نکردی ز اکراهت نازنین یارم
    من همچو تو دارم آخر خدایی زهره
    بود هنگامه غروب آن روز افق زیبا
    ایستادیم از برای دیدنش آنجا
    تکیه تا بر سینه ام دادی سر خود را
    گفتیم و گفتنها بس رازهایی زهره



Download Zohreh Dariush