Be Darya - Tak Navazi Balaban Alireza Ghorbani





به دریا(تک نوازی بالابان)

    متن آهنگ به دریا(تک نوازی بالابان) از علیرضا قربانی

    آن همه مُرغان به خدمت ِ سیمرغ رفتند ، هفت دریا در راه پیش آمد ،

    بعضی از سَرما هلاک شدند و بعضی از بوی ِ دریا فُرو اُفتادند .

    از آن همه دو مُرغ بماندند .
    مَنی کردند که همه فُرو رفتند ، ما خواهیم رسیدن به سیمرغ .

    همینکه سیمرغ را بدیدند دو قطره خون از مِنقارِشان فُرو چکید و جان بدادند .

    آخر این سیمرغ آن سوی ِکوه ِ قاف ، ساکن است اما پرواز ِ او از آن سو خدای داند تا کجاست .

    این همه مُرغان جان بدهند تا گَردِ کوه ِ قاف دریابند .
    *
    اگر از جسم بُگذری و به جان رَسی به حادِثی رسیده باشی

    چون چُنین بارگاهی است ، اکنون او بی نیاز است ، تو نیاز ببَر که بی نیاز ، نیاز دوست دارد .

    این است تمامی ِ سخن که تمامی اش نیست .
    *
    از آسمان هفت دَر باز شد و اِستون ها دیدم از زمین تا آسمان .

    باز مولانا را دیدم بر سَر ِ منبر و دو کَس از هوا در آمدند

    سوی ِ مولانا با گیسوهای عَلَویانه

    چَشماشان بزرگ چون دَروازه و پُر نور .

    طَبَق ها با طبق پوش بیاوردند پُر جوهر ، پیش ِ مولانا نهادند ،

    سخت دلتنگ بود ، چیزی بر او فُرو آمده بود .



Download Be Darya - Tak Navazi Balaban Alireza Ghorbani