Ramideh Shakila





رمیده

    متن آهنگ رمیده از شکیلا

    نمیدانم چه میخواهم خدایا ، به دنبال چه میگردم شب و روز
    چه میجوید نگاه خسته ی من ، چه افسرده است این قلب پر سوز ، چه افسرده است این قلب پر سوز

    ز جمع آشنایان میگریزم ،به کنجی میخزم آرام و خاموش
    نگاهم غوطه ور در تیرگی ها ، به بیمار دل خود میدهم گوش، به بیمار دل خود میدهم گوش

    گریزانم از این مردم که با من ، به ظاهر همدم و یکرنگ هستند
    ولی در باطن از فرط حقارت ،به دامانم دوصد پیرایه بستند

    از این مردم که تا شعرم شنیدند ، به رویم چون گلی خوشبو شکفتند
    ولی آندم که در خلوت نشستند ، مرا دیوانه ای بدنام گفتند
    مرا دیوانه ای بدنام گفتند ،مرا دیوانه ای بدنام گفتند

    گریزانم از این مردم که با من ، به ظاهر همدم و یکرنگ هستند
    ولی در باطن از فرط حقارت ،به دامانم دوصد پیرایه بستند

    یا خدااا آااااااااااه

    دل من ای دل دیوانه ی من ، که میسوزی از ای بیگانگی ها
    مکن دیگر ز دست غیر فریاد ، خدا را بس کن این دیوانگی ها

    گریزانم از این مردم که با من ، به ظاهر همدم و یکرنگ هستند
    ولی در باطن از فرط حقارت ،به دامانم دوصد پیرایه بستند

    به دامانم دوصد پیرایه بستند



Download Ramideh Shakila