Tasnif By Mohammad Reza Shajarian Mohammad Reza Shajarian





تصنیف

    متن آهنگ تصنیف از محمدرضا شجریان

    هر دمی چون نی، از دل نالان، شکوه ها دارم
    روی دل هر شب، تا سحرگاهان، با خدا دارم

    هر نفس آهیست، از دل خونین
    لحظه های عمر بی سامان، می رود سنگین
    اشک خون آلوده ام دامان، می کند رنگین

    به سکوت سرد زمان
    به خران زرد زمان
    نه زمان را درد کسی
    نه کسی را درد زمان

    بهار مردمی ها دی شد
    زمان مهربانی طی شد
    آه از این دم سردی ها خدایا

    نه امیدی در دل من
    که گشاید مشکل من
    نه فروغ روی مهی
    که فروزد محفل من

    نه همزبان درد آگاهی
    که ناله ای خَرد با آهی
    داد از این بی دردی ها خدایا

    نه صفایی ز دمسازی به جام می
    که گرد غم ز دل شوید
    که بگویم راز پنهان
    که چه دردی دارم بر جان
    آه از این بی همرازی خدایا

    وه که به حسرت، عمر گرامی سر شد
    همچو شراره از دل آذر
    بر شد و خاکستر شد
    یک نفس زد و هدر شد
    روزگار من به سر شد

    چنگی عشقم راه جنون زد
    مردم چشمم جامه به خون زد
    یارا دل نهم ز بی شکیبی
    با فسون خود فریبی
    چه فسون نا فرجامی
    به امید بی انجامی
    وای از این افسونسازی خدایا



Download Tasnif By Mohammad Reza Shajarian Mohammad Reza Shajarian