Tasnif Mohammad Reza Shajarian





تصنیف

    متن آهنگ تصنیف از محمدرضا شجریان

    گریه را به مستی بهانه کردم
    شکوه‌ها ز دست زمانه کردم
    آستین چو از دیده برگرفتم
    سیل خون به دامان روانه کردم

    ناله دروغین اثر ندارد
    شام ما چو از پی، سحر ندارد
    مرده بهتر آن کو هنر ندارد
    گریه تا سحرگه، من عاشقانه کردم
    گریه تا سحرگه، من عاشقانه کردم

    دلا خموشی چرا؟
    چو خم نجوشی چرا؟
    برون شد از پرده راز، خدا، پرده راز، حبیب، پرده راز
    تو پرده‌پوشی چرا؟
    تو پرده‌پوشی چرا؟
    راز دل همان به، نهفته ماند
    گفتنش چو نتوان، نگفته ماند
    فتنه به که یک چند، خفته ماند
    گنج بر در دل، خدا، خزانه کردم
    گنج بر در دل، خدا، خزانه کردم
    باغبان چه گویم به ما چه‌ها کرد
    کینه‌های دیرین برملا کرد
    دست ما ز دامان گل جدا کرد
    تا به شاخ گل، یک دم آشیانه کردم
    تا به شاخ گل، یک دم آشیانه کردم
    دلا خموشی چرا؟
    چو خم نجوشی چرا؟
    برون شد از پرده راز، خدا، پرده راز، حبیب، پرده راز
    تو پرده‌پوشی چرا؟
    تو پرده‌پوشی چرا؟



Download Tasnif Mohammad Reza Shajarian