Khoroos Mikhanad Ahmad Shamloo





خروس می خواند

    متن آهنگ خروس می خواند از احمد شاملو

    قوقولی خروس می خواند
    از درون نهفت خلوت ده
    از نشیب رهی که چون رگ خشک
    در تن مردگان دواند خون
    می تند بر جدار سرد سحر
    می تراود به هر سوی هامون
    با نوایش از او ره امده پر
    مژده می اورد به گوش ازاد
    می نماید رهش به ابادان
    کاروان را در این خراب اباد
    نرم می ایدگرم می خواند
    بال می کوبدپر می افشاند
    گوش بر زنگ کاروان صداش
    دل بر اوای نغز او بسته است
    قوقولی قوبر این ره تاریک
    کیست کو مانده کیست کو خسته است؟
    گرم شد از دم نواگر او
    سردی اور شب زمستانی
    کرد افشای رازهای مگو
    روشن ارای صبح نورانی
    با تن خاک بوسه می شکند
    صبح نازنده صبح دیرسفر
    تا وی این نغمه از جگر بگشود
    ور ره سوز جان کشید به در
    قوقولی قو ز خطه ی پیدا
    می گریزد سوی نهان شبکور
    چون پلیدی در اوج کز در صبح
    به نواهای روز گردد دور
    می شتابد به راه مرد سوار
    گر چه اش در سیاهی اسب رمید
    عطسه ی صبح در دماغش بست
    نقشه ی دلگشای روز سفید
    این زمانش به چشم
    همچنانش که روز
    ره بر او روشن
    شادی اورده است
    اسب می راند
    قوقولی قو
    گشاده شد دل و هوش
    صبح امد
    خروس می خواند
    همچو زندانی
    شب چون گور
    مرغ از تنگی قفس جسته است
    در بیابان و راه دور و دراز
    کیست کو مانده؟ کیست کو خسته است.؟



Download Khoroos Mikhanad Ahmad Shamloo