Mahtab Ahmad Shamloo





مهتاب

    متن آهنگ مهتاب از احمد شاملو

    می تراود مهتاب
    می درخشد شب تاب
    نیست یکدم شکند خواب به چشم کس ولیک
    غم این خفته چند
    خواب در چشم ترم می شکند.

    نگران با من استاده سحر.
    صبح میخواهد از من
    کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر.
    در جگر خاری لیکن
    از ره این سفرم می شکند.

    نازک آرای تن ساق گلی
    که به جان اش کشتم
    و به جان دادم اش آب.
    ای دریغا! به برم می شکند.

    دست ها می سایم
    تا دری بگشایم.
    بر عبث می پایم
    که به در کس آید.
    در و دیوار به هم ریخته شان
    بر سرم می شکند.

    می تراود مهتاب
    می درخشد شب تاب
    مانده پای آبله از راه دراز
    بر دم دهکده مردی تنها
    کوله بارش بر دوش
    دست او بر در، می گوید با خود:
    غم این خفته چند
    خواب در چشم ترم می شکند.



Download Mahtab Ahmad Shamloo