Shekar Hasan Shamaei Zadeh





شکار

    متن آهنگ شکار از حسن شماعی زاده


    وقتی رسید آهو هنوز نفس داشت ، داشت هنوزهم برّه هاش رو می لیسید
    وقتی رسید قلبی هنوز تپش داشت ، امّا اون هم چشمه ای بود که خشکید
    وقتی رسید آهو هنوز نفس داشت ، داشت هنوزهم برّه هاش رو می لیسید
    وقتی رسید وقتی رسید که می دید ، جون رو تن و خون رو لبها می ماسید

    دلتنگم دلتنگم ، دلتنگ از این بیداد
    دلتنگم دلتنگم ، دلتنگ از این صیّاد


    * * * * *


    گُداره بالای کوه ، پناه جون مورچه
    تفنگ تو می غُرّه ، که زندگی چه پوچه

    گُداره بالای کوه ، پناه جون مورچه
    تفنگ تو می غُرّه ، که زندگی چه پوچه

    دلتنگم دلتنگم ، دلتنگ از این بیداد
    دلتنگم دلتنگم ، دلتنگ از این صیّاد


    * * * * *


    اینو میگن جنگ بدون اعلان ، جنگی که هیچ فایده ای نداره
    اینو میگن جدال نابرابر ، جدالی که قاعده ای نداره

    یک نفر از دشت بدون آهو ، می گفت تو غم روی دلم گذاشتی
    من نمی خوام دشت ها رو خشک و خالی ، عاشق اون آهو بودم که خشکید

    دلتنگم دلتنگم ، دلتنگ از این بیداد
    دلتنگم دلتنگم ، دلتنگ از این صیّاد

    دلتنگم دلتنگم ، دلتنگ از این بیداد
    دلتنگم دلتنگم ، دلتنگ از این صیّاد



Download Shekar Hasan Shamaei Zadeh