Pish Dar Amad Mohammad Reza Shajarian





پیش درآمد (گروه نوازی)

    متن آهنگ پیش درآمد (گروه نوازی) از محمدرضا شجریان

    کنسرت جان جان؛ جشن هنر توس، تیر ماه۱۳۵۵
    دستگاه سه‌گاه؛ اشعار: عطار نیشابوری، هوشنگ ابتهاج (سایه)
    آهنگساز و سرپرست: محمد رضا لطفی
    آواز: محمد رضا شجریان محمدرضا لطفی و زیدالله طلوعی: تار
    پشنگ کامکار: سنتور؛
    بیژن کامکار: تنبک؛
    درویش‌رضا منظمی و هادی منتظری: کمانچه؛
    عبدالنقی افشارنیا: نی؛
    اسماعیل صدقی آسا: عود؛
    پیش‌درآمد (گروه‌نوازی) 00:00 درآمد و کرشمه (تار و سنتور) 06:18 چهارمضراب زنگ شتر و بهار مست از ابوالحسن صبا (تار و سنتور و تنبک) 10:40 درآمد، زابل، مویه و فرود؛ (آواز با تار و کمانچه) 13:24 ساز و آواز مخالف، ؛ (آواز با تار و نی) 24:00 ضربی حصار 32:35 فرود حصار 35:15 مثنوی هُدی پهلوی 39:05 تصنیف نامدگان و رفتگان (گروه‌نوازی) 46:44 رنگ سه‌گاه (گروه نوازی) 55:02 ************ -----------------
    ای در میان جانم و جان از تو بی خبر
    از تو جهان پر است و جهان از تو بی خبر
    نقش تو در خیال و خیال از تو بی نصیب
    نام تو بر زبان و زبان از تو بی خبر
    چون پی برد به تو دل و جانم که جاودان
    در جان و در دلی، دل و جان از تو بی‌خبر
    از تو خبر به نام و نشان است خلق را
    وانگه همه به نام و نشان از تو بی‌خبر
    شرح و بیان تو چه کنم زان که تا ابد
    شرح از تو عاجز است و بیان از تو بی‌خبر
    جویندگان گوهر دریای کُنه تو
    در وادی یقین و گمان از تو بی‌خبر
    عطار اگر چه نعره ‏ی عشق تو می‌زند
    هستند جمله نعره ‏زنان از تو بی‌خبر
    عطار نیشابوری
    عزم آن دارم که امشب مست مست
    پای‌کوبان کوزه دردی به دست سر به بازار قلندر برنهم
    پس به یک ساعت ببازم هرچه هست
    تا کی از تزویر باشم رهنمای
    تا کی از پندار باشم خودپرست پرده پندار می‌باید درید
    توبه تزویر می‌باید شکست وقت آن آمد که دستی برزنم
    چند خواهم بود آخر پای‌بست ساقیا در ده شرابی دلگشا
    هین که دل برخواست، می در سر نشست
    عطار نیشابوری
    نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان
    سوی تو می دوند هان! ای تو همیشه در میان
    پیش تو جامه در برم نعره زند که بر دَرم!
    آمدنت که بنگرم، گریه نمی دهد امان
    ای گل بوستان سرا از پس پرده ها درآ
    بوی تو می کشد مرا وقت سحر به بوستان
    آه که می زند برون از سر و سینه موج خون
    من چه کنم که از درون دست تو می کشد کمان
    پیش وجودت از عدم، زنده و مرده را چه غم؟
    کز نفس تو دم به دم می شنویم بوی جان
    هر چه به گرد خویشتن می نگرم در این چمن
    آینه ضمیر من جز تو نمی دهد نشان
    هوشنگ ابتهاج


    ارسال از



Download Pish Dar Amad Mohammad Reza Shajarian