Track 02 Banan





ترانه ی 2

    متن آهنگ ترانه ی 2 از بنان

    لبش می‌بوسم و در می‌کشم می
    به آب زندگانی برده‌ام پی
    نه رازش می‌توانم گفت با کس
    نه کس را می‌توانم دید با وی
    لبش می‌بوسد و خون می‌خورد جام
    رخش می‌بیند و گل می‌کند خوی
    بده جام می و از جم مکن یاد
    که می‌داند که جم کی بود و کی کی
    بزن در پرده چنگ ای ماه مطرب
    رگش بخراش تا بخروشم از وی
    گل از خلوت به باغ آورد مسند
    بساط زهد همچون غنچه کن طی
    چو چشمش مست را مخمور مگذار
    به یاد لعلش ای ساقی بده می
    نجوید جان از آن قالب جدایی
    که باشد خون جامش در رگ و پی
    زبانت درکش ای حافظ زمانی
    حدیث بی زبانان بشنو از نی
    --------------------------------------

    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    به فتراک جفا دل‌ها چو بربندند بربندند
    ز زلف عنبرین جان‌ها چو بگشایند بفشانند
    به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند
    نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند
    سرشک گوشه گیران را چو دریابند در یابند
    رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند
    ز چشمم لعل رمانی چو می‌خندند می‌بارند
    ز رویم راز پنهانی چو می‌بینند می‌خوانند
    دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
    ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند
    چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند
    بدین درگاه حافظ را چو می‌خوانند می‌رانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
    ---------------------------------------------

    تا زمیخانه و می نام ونشان خواهد بود
    سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
    حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است
    بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
    بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
    که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
    برو ای زاهد خود بین که زچشم من و تو
    راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود
    ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
    تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود
    چشمم آندم که ز شوق تو نهد سر به لحد
    تا دم صبح قیامت نگران خواهد بود
    بخت حافظ گر ازین گونه مدد خواهد کرد
    زلف معشوقه بدست دگران خواهد بود



Download Track 02 Banan