Vedaeh Parishani Hesamuddin Seraj





وداع پریشانی

    متن آهنگ وداع پریشانی از حسام الدین سراج

    وداعپریشانی


    جان خواهر در غمم زاری مکن با صدا بهرم عزاداری مکن
    معجر از سر، پرده از رخ وا مکن آفتاب و ماه را رسوا مکن
    هست بر من ناگوار و ناپسند از تو زینب گر صدا گردد بلند
    هر چه باشد تو علی را دختری ماده شیرا کی کم از شیر نری
    با زبان زینبی شاه آن چه گفت با حسینی گوش، زینب می‌شنفت
    با حسینی لب هر آنچ او گفت راز شه به گوش زینبی بشنید باز
    گوش عشق آری زیان خواهد ز عشق فهم عشق آری بیان خواخد ز عشق
    با زبان دیگر این آواز نیست گوش دیگر محرم این راز نیست
    ای سخنگو لحظه ای خاموش باش ای زبان از پای تا سر گوش باش
    تا ببینم از سر صدق و صواب شاه را زینب (ع) چه می گوید جواب
    معنی اندر لوح صورت نقش بست آنچه از جان خاست اندر دل نشست
    معنی خود را به چشم خویش دید صورت آینده را از پیش دید
    آفتابی کرد در زینب ظهور ذره ای زان آتش وادی طور
    طلعت جان را به چشم جسم دید در سراپای مسما اسم دید
    غیب بین گردید با چشم شهود خواند بر لوح وفا نقش عهود
    دید تابی در خود و بیتاب شد دیده خورشید بین پر آب شد
    صورت حالش پریشانی گرفت دست بیتابی به پیشانی گرفت
    دید شه لب را به دندان میگزد کز تو اینجا پرده داری می سزد
    رخ ز بی تابی نمی تابی چرا در حضور دوست بی تابی چرا
    از تجلی های آن سرو سهی خواست زینب تا کند قالب تهی
    سایه سان بر پای آن پاک اوفتاد صیحه زن غش کرد و بر خاک اوفتاد
    از رکاب ای شهریار حق پرست پای خالی کن که زینب شد ز دست
    گفتگو کردند با هم متصل این به آن و آن به این از راه دل
    دیگر اینجا گفتگو را راه نیست پرده افکندند و کس آگاه نیست
  • Composer : Hesamodin Seraj



Download Vedaeh Parishani Hesamuddin Seraj