Baz Gashteh Delkash





بازگشته

    متن آهنگ بازگشته از دلکش

    امید جانم ز سفر بازآمد
    شکر دهانم ز سفر بازامد
    عزیز آن که بی خبر
    به ناگهان رود سحر
    چو ندارد دیگر دلبندی
    به لبش ننشیند لبخندی
    چو غنچه ی سپیده دم
    شکفته شد لبم ز هم
    که شنیدم یارم بازآمد
    ز سفر غمخوارم بازآمد

    همچنان ، که عاقبت
    پس از همه شب بدمد سحر ، ناگهان
    نگارِ من ، چنان مهِ نو آمد از سفر

    همچنان ، که عاقبت
    پس از همه شب بدمد سحر ، ناگهان
    نگارِ من ، چنان مِه نو آمد از سفر

    من هم ، پس از آن دوری
    بعد از ، غم مهجوری
    یک شاخه ی گل ،
    بُردم به برش
    یک شاخه ی گل ،
    بُردم به برش

    دیدم ، که نگارِ من
    سرخوش ، ز کنار من
    بگذشتو به بر
    یارِ دگرش
    بگذشتو به بر
    یارِ دگرش

    وای از آن گلی که دست من بود
    خموش و یک جهان سخن بود
    خموش و یک جهان سخن بود
    گل ، که شهره شد به بی وفایی
    زِ دیدن چنین جدایی

    از غصّه ی پاره پیرُهَن بود
    از غصّه ی پاره پیرُهَن بود

    ترانه سرا : حسین معینی کرمانشاهی
  • Composer : Ali Tajvidi
  • Poet : Hossein Moeini Kermanshahi



Download Baz Gashteh Delkash