Atasheh Karevan Delkash





آتش کاروان

    متن آهنگ آتش کاروان از دلکش

    آتشی ز کاروان ، جدا مانده ،
    این نشان ز کاروان به جا مانده
    یک جهان شراره ، تنها ،
    مانده در میان صحرا
    به درد خود سوزد ،
    به سوز خود سازد
    سوزد از جفای دوران ،
    فتنه و ، بلای توفان
    فنای او خواهد ،
    به سوی او تازد
    من هم ای یاران تنها ماندم ،
    آتشی بودم ، برجا ماندم
    با این گرمیِ جان ،
    در ره مانده حیران
    این غم خود به کجا ببرم ؟
    با این جان لرزان ،
    با این پای لغزان
    ره به کجا ز بلا ببرم ؟
    می سوزم گر چه با بی پروایی ،
    می لرزم بر خود از این تنهایی
    (Lyrics and Song by IranSong)
    من هم ای یاران تنها ماندم ،
    آتشی بودم ، برجا ماندم
    آتشین خو هستی سوزم ،
    شعله جانی بزم افروزم
    بی پناهی ، محفل آرا ،
    بزم افروزی ، تیره روزم

    آ آ آ آ آ
    بخت سبک عنان اگرم همرهی کند ،
    چو گرد ره ، به بدرقه ی کاروان روم
    سر می کشم چو شعله که برخیزم ای دریغ ،
    کو پای قدرتی که پیِ همرمان روم ؟

    من هم ای یاران تنها ماندم ،
    آتشی بودم ، برجا ماندم

    من هم ای یاران تنها ماندم ،
    آتشی بودم ، برجا ماندم



Download Atasheh Karevan Delkash