Introduction Mohammad Reza Shajarian





معرفی

    متن آهنگ معرفی از محمدرضا شجریان

    سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
    سرها در گریبان است
    سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
    سرها در گریبان است
    کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
    نگه جز پیش پا را دید نتواند
    که ره تاریک و لغزان است
    وگر دست محبت سوی کس یازی
    به اکراه آورد دست از بغل بیرون
    که سرما سخت سوزان است
    نفس کز گرمگاه سینه می آید برون
    ابری شود تاریک
    چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
    نفس کین است
    پس دیگر چه داری چشم
    ز چشم دوستان دور یا نزدیک
    نفس کز گرمگاه سینه می آید برون
    ابری شود تاریک
    چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
    نفس کین است
    پس دیگر چه داری چشم
    ز چشم دوستان دور یا نزدیک

    مسیحای جوانمرد من
    ای ترسای پیر پیرهن چرکین
    هوا بس ناجوانمردانه سرد است
    آی دمت گرم و سرت خوش باد
    سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای
    منم من میهمان هر شبت
    لولی وش مغموم
    منم من سنگ تیپا خورده رنجور
    منم دشنام پست آفرینش ، نغمه ناجور
    نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بی رنگ بی رنگم
    بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم
    حریف ،‌ میزبانا ، میهمان سال ماهت
    پشت در چون موج می لرزد
    تگرگی نیست
    مرگی نیست
    صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است
    من امشب آمدستم وام بگذارم
    حسابت را کنار جام بگذارم
    چه می گویی که بی گه شد ، سحر شد ، بامداد آمد
    فریبت می دهد
    بر آسمان ، این سرخی بعد از سحرگه نیست
    حریفا ، گوش سرما برده است این
    یادگار سیلی سر زمستان است
    و قندیل سپهر تنگ میدان
    مرده یا زنده
    به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود
    پنهان است
    چه می گویی که بی گه شد ، سحر شد ، بامداد آمد
    فریبت می دهد
    بر آسمان ، این سرخی بعد از سحرگه نیست
    حریفا ، گوش سرما برده است این
    حریفا ، رو چراغ باده را بفروز
    شب با روز یکسان است
    سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
    هوا دلگیر
    درها بسته
    سرها در گریبان
    دست ها پنهان
    نفس ها ابر
    دل ها خسته و غمگین
    درختان اسکلتهای بلورآجین
    زمین دل مرده
    سقف آسمان کوتاه
    غبار آلوده مهر و ماه
    زمستان است ، زمستان است
    زمستان است ، زمستان است
    هوا دلگیر
    درها بسته
    سرها در گریبان
    دست ها پنهان
    نفس ها ابر
    دل ها خسته و غمگین
    درختان اسکلتهای بلورآجین
    زمین دل مرده
    سقف آسمان کوتاه
    غبار آلوده مهر و ماه
    زمستان است ، زمستان است
    زمستان است ، زمستان است



Download Introduction Mohammad Reza Shajarian