Start Mohammad Reza Shajarian





شروع

    متن آهنگ شروع از محمدرضا شجریان

    سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت،
    سرها در گریبان است.
    کسی سر برنیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را.
    نگه جز پیش پا را دید،‌ نتواند،
    که ره تاریک و لغزان است.
    و گر دست محبت سوی کس یازی،
    به اکراه آورد دست از بغل بیرون؛
    که سرما سخت سوزان است.
    نفس کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک.
    چو دیوار ایستد در پیش چشمانت.
    نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم،
    ز چشمِ دوستانِ دور یا نزدیک؟
    مسیحای جوانمرد من! ای ترسایِ پیرِ پیرهن چرکین!
    هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی ...
    دمت گرم و سرت خوش باد!
    سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای!
    منم من، میهمان هر شبت؛ لولی وشِ مغموم.
    منم من، سنگ تیپا خوردة رنجور.
    منم، دشنامِ پستِ آفرینش، نغمة ناجور
    نه از رومم، نه از زنگم. همان بیرنگِ بیرنگم.
    بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم.
    حریفا! میزبانا! میهمانِ سال و ماهت پشتِ در چون موج می لرزد.
    تگرگی نیست، مرگی نیست.
    صدائی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است.
    من امشب آمدستم وام بگزارم.
    حسابت را کنار جام بگذارم.
    چه می‌گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟
    فریبت می دهد، بر آسمان این سرخیِ بعد از سحرگه نیست.
    حریفا! گوشِ سرما برده است این، یادگارِ سیلیِ سردِ زمستان است.
    و قندیلِ سپهرِ تنگ میدان، مرده یا زنده،
    به تابوتِ ستبرِ ظلمتِ نُه تویِ مرگ اندود پنهانست.
    حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است.
    سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت.
    هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان.
    نفس‌ها ابر، دلها خسته و غمگین،
    درختان اسکلتهای بلور آجین،
    زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه،
    غبار آلوده مهر و ماه،
    زمستان است ...!

    «مهدی اخوان ثالث»



Download Start Mohammad Reza Shajarian