Miras Jamshid





میراث

    متن آهنگ میراث از جمشید

    من از خودم جداشدم تا تو پناه من شوی
    به این جنون تن بدهی چشم براه من شوی

    با من سر از پا نشناس شعله بکش در تن من
    حتی اگر جان بدهم صلاح نیست رفتن من
    صلاح نیست رفتن من

    لب تر کن یار می ز میخانه بنوش
    بی جانم کن مست و دیوانه بنوش
    بی تابم کن از شراب جام عشق
    ... بی تابم ...

    لب تر کن یار می ز میخانه بنوش
    بی جانم کن مست و دیوانه بنوش
    بی تابم کن جرعه جرعه دم به دم
    ... بی تابم ...

    تمام محدوده ی من درز میان چشم توست
    من به تو مبتلا شدم ای آخرین مرز درست

    تمام میراث مرا قهوه ی چشمان تو برد
    قبل تو هر چه داشتم دست فراموشی سپرد
    دست فراموشی سپرد

    لب تر کن یار می ز میخانه بنوش
    بی جانم کن مست و دیوانه بنوش
    بی تابم کن از شراب جام عشق
    ... بی تابم ...

    لب تر کن یار می ز میخانه بنوش
    بی جانم کن مست و دیوانه بنوش
    بی تابم کن جرعه جرعه دم به دم
    ... بی تابم ...

    ارسال از علی