از اينجا تا به بيرجند سه گداره گدار اولش پُر پُر، پُر از نقش و نگاره گدار دومي مخمل بپوشُم گدار سومش دي دي، ديدار ياره * * * گل زردُم، همه دردُم ز جفايت شکوه نکردُم تو بيا تا دور تو گردُم آه ... اي يار جاني جاوداني دوباره بر نمي گردد دور جواني * * * بيا تا گندم يک خوشه باشيم يکي شمع و يکي پر پر، پروانه باشيم يکي موسي شويم اندر مناجات يکي جارو کش مي مي، ميخانه باشيم