Zohreh Jalal Hemmati





زهره

    متن آهنگ زهره از جلال همتی

    یاد از آن روزی که بودی زهره یار من
    دور از چشم رقیبان در کنار من
    حالی و خالیست جایت ای نگار من
    در شام تار من آخر کجایی زهره

    یاد داری زهره آن روزی که در صحرا
    دست اندر دست هم گردش کنان تنها
    راه می رفتیم و در بین شقایقها
    بود عالم ما را لطف و صفایی زهره

    چون یقین کردی که در عشقت گرفتارم
    سرد گشتی از من و کردی چنین خوارم
    خود نکردی ز اکراهت نازنین یارم
    من همچو تو دارم آخر خدایی زهره

    بود هنگام غروب آن روز افق زیبا
    ایستادیم از برای دیدنش آنجا
    تکیه تا بر سینه ام دادی سر خود را
    گفتیم و گفتنها بس رازهایی زهره

    چون یقین کردی که در عشقت گرفتارم
    سرد گشتی از من و کردی چنین خوارم
    خود نکردی ز اکراهت نازنین یارم
    من همچو تو دارم آخر خدایی زهره



Download Zohreh Jalal Hemmati