Teshneh E Atash Amir Shafiee





تشنه ی آتش

    متن آهنگ تشنه ی آتش از امیر شفیعی

    من تشنه ی آتشم ، من تشنه ی آتشم
    آن اقیانوس را در جانم سرازیر کن

    من تشنه ی آتشم ، آن اقیانوس را در جانم سرازیر کن
    آن آتش فشان دیوانه را ، زنجیر از دهانش برگیر و همه را یک جا بر سرم بریز

    بگذار بسوزم ، بگذار در آن آتش های سیال بگدازم
    مترس
    آن همه را ، این همه در سینه ات پنهان مکن
    به جان من بریز

    این همه در اندیشه ی سلامت و راحت من مباش
    می خواهم در آن چه تو می گدازی ، بگدازم
    بگو ، بریز
    دهانت را بگشای ای قله ی سنگی آتش فشان
    خاموشی تو مرا در کنارت بیشتر می گدازد
    من دیگر تحمل ندارم ، آن زندان بزرگ را بشکن

    و آن گاه خود را کلمه ی می یابی که معنایت منم و مرا صدفی که مرواریدم تویی
    و خود را اندامی که روحت منم و مرا سینه ی که دلم تویی
    و خود را معبدی که راهبش منم و مرا قلبی که عشقش تویی
    و خود را شبی که مهتابش منم و مرا قندی که شیرینی اش تویی

    و خود را طفلی که پدرش منم و مرا شمعی که پروانه اش تویی
    و خود را انتظاری که موعودش منم و مرا التهابی که آغوشش تویی
    و خود را هراسی که پناهش منم و مرا تنهای که انیسش تویی
    و ناگهان سرت را تکان می دهی و می گویی
    نه ، خدا آن را تازه آفریده است
    خدا آن را تازه آفریده است



Download Teshneh E Atash Amir Shafiee